کار آفرینی و ایجاد کسب و کار جدید
19 تیر, 1403
توسط
گروه دیجیتال مارکتینگ طرح و نقش
بدون نظر
کارآفرین فردی است که یک کسب و کار جدید ایجاد میکند و بیشتر خطرات را متحمل میشود و از بیشتر پاداشها لذت میبرد. فرآیند راه اندازی یک کسب و کار به عنوان
کارآفرینیشناخته میشود. کارآفرین معمولاً به عنوان یک مبتکر، منبع ایدهها، کالاها، خدمات و کسب و کار/یا رویههای جدید دیده میشود. کارآفرینان با استفاده از مهارتها و ابتکار لازم برای پیش بینی نیازها و ارائه ایدههای خوب جدید به بازار، نقش کلیدی در هر اقتصادی ایفا میکنند. کارآفرینی که در پذیرش ریسکهای ایجاد یک استارتاپ موفق است، با سود، شهرت و فرصتهای رشد مداوم پاداش میگیرد. کارآفرینی که با شکست مواجه میشود منجر به زیان و شیوع کمتر در بازار برای دست اندرکاران میشود. فردی که ریسک راه اندازی یک کسب و کار جدید را به عهده میگیرد، کارآفرین نامیده میشود. یک کارآفرین شرکتی را برای تحقق ایده خود ایجاد میکند، که به عنوان کارآفرینی شناخته میشود، که سرمایه و نیروی کار را به منظور تولید کالا یا خدمات برای سود جمع آوری میکند. کارآفرینی بسیار مخاطره آمیز است، اما همچنین میتواند بسیار با ارزش باشد، زیرا به تولید ثروت اقتصادی، رشد و نوآوری کمک میکند. اطمینان از تامین مالی برای کارآفرینان کلیدی است: منابع مالی شامل وامهای SBA و تامین مالی جمعی است. نحوه تشکیل پرونده و پرداخت مالیات توسط کارآفرینان به نحوه راه اندازی کسب و کار از نظر ساختار بستگی دارد.
کارآفرینییکی از منابعی است که اقتصاددانان آن را جزء لاینفک تولید میدانند، سه منبع دیگر زمین منابع طبیعی، نیروی کار و سرمایه هستند. یک کارآفرین سه مورد اول را برای تولید کالا یا ارائه خدمات ترکیب میکند. آنها معمولاً یک طرح تجاری ایجاد میکنند، نیروی کار را استخدام میکنند، منابع و منابع مالی را به دست میآورند و رهبری و مدیریت را برای کسب و کار فراهم میکنند.
کارآفرینان معمولاً هنگام ساخت شرکت خود با موانع زیادی روبرو میشوند. سه موردی که بسیاری از آنها به عنوان چالش برانگیزترین آنها ذکر میکنند به شرح زیر است:
- غلبه بر بوروکراسی
- استخدام استعداد
- اخذ فاینانس
اقتصاددانان هرگز تعریف ثابتی از “کارآفرین” یا “
کارآفرینی” نداشته اند (کلمه “کارآفرین” از فعل فرانسوی entreprendre به معنای “متعهد شدن” گرفته شده است). اگرچه مفهوم کارآفرین برای قرنها وجود داشت و شناخته شده بود، اقتصاددانان کلاسیک و نئوکلاسیک کارآفرینان را از مدلهای رسمیخود کنار گذاشتند: آنها تصور میکردند که اطلاعات کامل برای بازیگران کاملاً منطقی شناخته میشود و جایی برای ریسکپذیری یا کشف باقی نمیگذارد. تا اواسط قرن بیستم بود که اقتصاددانان به طور جدی تلاش کردند تا کارآفرینی را در مدلهای خود بگنجانند. سه متفکر برای گنجاندن کارآفرینان نقش اساسی داشتند: جوزف شومپیتر، فرانک نایت و اسرائیل کرزنر. شومپیتر پیشنهاد کرد که کارآفرینان نه فقط شرکتها مسئول ایجاد چیزهای جدید در جستجوی سود هستند. نایت بر کارآفرینان به عنوان حاملان عدم قطعیت تمرکز کرد و معتقد بود که آنها مسئول ریسک در بازارهای مالی هستند. کرزنر کارآفرینی را فرآیندی میدانست که منجر به این کشف شد.
چگونه یک کارآفرین شویم
جودی شپرد میست پس از بازنشستگی کفشهای رقص حرفهای خود، با آموزش یک کلاس رقص به غیرنظامیان به یک کارآفرین تبدیل شد تا مقداری پول اضافی به دست آورد. اما به زودی متوجه شد که زنانی که به استودیوی او میآیند، کمتر به یادگیری گامهای دقیق علاقهمند هستند تا کاهش وزن و افزایش وزن. شپرد میست سپس مربیانی را برای آموزش کارهای روزمره خود به تودهها آموزش داد و جازرسیس متولد شد. یک قرارداد حق رای دنبال شد. امروزه این شرکت دارای بیش از 8300 مکان در سراسر جهان است. پس از یک دوره مکاتبهای بستنی سازی، دو کارآفرین، جری گرینفیلد و بن کوهن، 8000 دلار پس انداز را با وام 4000 دلاری جفت کردند، یک پمپ بنزین برلینگتون، وی تی، اجاره کردند و تجهیزاتی را برای ایجاد بستنی با طعم منحصر به فرد برای بازار محلی خریداری کردند. امروزه، بن و جری درآمد سالانه میلیونها نفر را به دست میآورد. اگرچه افراد خودساخته همیشه یک چهره محبوب در جامعه آمریکا بوده است،
کارآفرینیدر چند دهه اخیر بسیار رمانتیک شده است. در قرن بیست و یکم، نمونه شرکتهای اینترنتی مانند آلفابت، سابقاً گوگل (GOOG)، و متا (META)، سابقاً فیسبوک، که هر دو بنیانگذاران خود را به شدت ثروتمند کردهاند، مردم را شیفته ایده کارآفرین شدن کرده است. برخلاف حرفههای سنتی، که اغلب مسیر مشخصی برای دنبال کردن وجود دارد، مسیر کارآفرینی برای بیشتر افراد مبهم است. چیزی که برای یک کارآفرین جواب میدهد ممکن است برای کارآفرین بعدی جواب ندهد و بالعکس. با این اوصاف، هفت مرحله کلی وجود دارد که بیشتر، اگر نه همه، کارآفرینان موفق، آنها را دنبال کرده اند: اطمینان از ثبات مالی این مرحله اول یک الزام سختگیرانه نیست اما قطعا توصیه میشود. در حالی که کارآفرینان کسبوکارهای موفقی را ایجاد کردهاند در حالی که از نظر مالی در سطح پایینتری قرار دارند (به فیسبوک فکر کنید، اکنون متا، بنیانگذار مارک زاکربرگ به عنوان یک دانشجوی کالج)، شروع کردن با عرضه نقدی کافی و اطمینان از سرمایهگذاری مداوم تنها میتواند به یک کارآفرین مشتاق کمک کند، و شخصیت آنها را افزایش دهد. باند و دادن زمان بیشتری به آنها برای ایجاد یک کسب و کار موفق، به جای نگرانی در مورد کسب درآمد سریع.
کارآفرینی
هنگامیکه یک فرد دارای مالی قوی است، مهم است که مجموعهای متنوع از مهارتها را ایجاد کند و سپس آن مهارتها را در دنیای واقعی به کار گیرد. زیبایی مرحله دو این است که میتوان آن را همزمان با مرحله یک انجام داد. ایجاد یک مجموعه مهارت را میتوان از طریق یادگیری و آزمایش کارهای جدید در تنظیمات دنیای واقعی به دست آورد. به عنوان مثال، اگر یک کارآفرین مشتاق سابقهای در امور مالی داشته باشد، میتواند به سمت فروش در شرکت فعلی خود حرکت کند تا مهارتهای نرم لازم برای موفقیت را بیاموزد. هنگامیکه مجموعه مهارتهای متنوعی ساخته میشود، ابزاری به کارآفرین میدهد که میتواند در مواجهه با اجتناب ناپذیری موقعیتهای سخت به آن تکیه کند. در مورد اینکه آیا رفتن به دانشگاه برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق ضروری است یا خیر، بحثهای زیادی صورت گرفته است. بسیاری از کارآفرینان مشهور به دلیل انصراف از کالج مشهور هستند: استیو جابز، مارک زاکربرگ و لری الیسون. اگرچه رفتن به کالج برای ایجاد یک کسب و کار موفق ضروری نیست، اما میتواند به جوانها چیزهای زیادی در مورد جهان به طرق دیگر بیاموزد. و این ترکهای معروف کالج استثنا هستند تا معمول. ممکن است کالج برای همه مناسب نباشد و انتخاب شخصی است، اما چیزی است که باید در مورد آن فکر کرد، به خصوص با توجه به قیمت بالای تحصیلات دانشگاهی در ایالات متحده. اینکه برای شروع یک کسب و کار نیاز به داشتن رشته
کارآفرینیاست، درست نیست. افرادی که کسبوکارهای موفقی ایجاد کردهاند، در موضوعات مختلف تحصیل کردهاند و انجام این کار میتواند چشمان شما را به روی طرز تفکر متفاوتی باز کند که میتواند به شما در ایجاد کسبوکارتان کمک کند.
از طریق مصرف محتوا در چندین کانال، یک کارآفرین مشتاق قادر به شناسایی مشکلات مختلف برای حل است. یک ضرب المثل تجاری حکم میکند که محصول یا خدمات یک شرکت باید یک نقطه درد خاص را حل کند. یا برای یک تجارت دیگر یا برای یک گروه مصرف کننده. از طریق شناسایی یک مشکل، یک کارآفرین مشتاق میتواند کسبوکاری را حول حل آن مشکل ایجاد کند. ترکیب مراحل سه و چهار بسیار مهم است تا بتوان با نگاه کردن به صنایع مختلف به عنوان یک خارجی، مشکلی را برای حل آن شناسایی کرد. این اغلب به یک کارآفرین مشتاق این توانایی را میدهد که مشکلی را ببیند که دیگران ممکن است نبینند.
استارت آپهای موفق یک مشکل خاص را برای سایر شرکتها یا مردم حل میکنند. این به عنوان “افزودن ارزش در مشکل” شناخته میشود. تنها از طریق ارزش افزودن به یک مشکل یا نقطه درد خاص، یک کارآفرین موفق میشود. مثلاً بگویید، تشخیص میدهید که فرآیند گرفتن نوبت دندانپزشکی برای بیماران پیچیده است و در نتیجه دندانپزشکان مشتریان خود را از دست میدهند. ارزش میتواند ایجاد یک سیستم قرار آنلاین باشد که رزرو قرار ملاقات را آسان تر میکند. بیشتر کارآفرینان به تنهایی نمیتوانند این کار را انجام دهند. دنیای کسب و کار یک دنیای سخت است و دریافت هر کمکی که میتوانید همیشه به شما کمک میکند و زمان لازم برای رسیدن به یک تجارت موفق را کاهش میدهد. شبکه سازی برای هر کارآفرین جدید حیاتی است. ملاقات با افراد مناسب که میتوانند شما را با مخاطبین در صنعت خود آشنا کنند، مانند تامین کنندگان، تامین کنندگان مالی و حتی مربیان مناسب، میتواند تفاوت بین موفقیت و شکست باشد. شرکت در کنفرانسها، ایمیل زدن و تماس با افراد در این صنعت، صحبت با برادر دوست پسر عموی خود که در یک تجارت مشابه است، به شما کمک میکند وارد دنیا شوید و افرادی را کشف کنید که میتوانند شما را راهنمایی کنند. هنگامیکه با افراد مناسب پای خود را در خانه بگذارید، انجام یک تجارت بسیار آسان تر میشود. هر
کارآفرینیباید در شرکت خود رهبر باشد. به سادگی انجام نیازهای روزانه منجر به موفقیت نخواهد شد. یک رهبر باید سخت کار کند، انگیزه دهد و به کارکنان خود الهام بخشد تا به بهترین پتانسیل خود دست یابند، که منجر به موفقیت شرکت میشود. به برخی از بزرگترین و موفق ترین شرکتها نگاه کنید. همه آنها رهبران بزرگی داشته اند. اپل و استیو جابز، بیل گیتس و مایکروسافت، باب ایگر و دیزنی و غیره. این افراد را مطالعه کنید و کتابهای آنها را بخوانید تا ببینید چگونه میتوانید یک رهبر عالی باشید و به رهبری تبدیل شوید که کارمندان شما میتوانند با الگوبرداری از شما پیروی کنند.
با توجه به مخاطرهآمیز بودن یک سرمایهگذاری جدید، جذب سرمایه سرمایه بهویژه چالشبرانگیز است و بسیاری از کارآفرینان با آن از طریق راهاندازی راهاندازی با آن برخورد میکنند: تامین مالی یک کسبوکار با استفاده از روشهایی مانند استفاده از پول خود، ارائه سهام عرق برای کاهش هزینههای نیروی کار، به حداقل رساندن موجودی، و فاکتورینگ دریافتنیها در حالی که برخی از کارآفرینان تنها بازیکنانی هستند که در تلاشند تا کسب و کارهای کوچک را از زمین خارج کنند، برخی دیگر شرکای مسلح با دسترسی بیشتر به سرمایه و سایر منابع را میپذیرند. در این شرایط، شرکتهای جدید ممکن است از سرمایهگذاران خطرپذیر، سرمایهگذاران فرشته، صندوقهای تامینی، تامین مالی جمعی یا از طریق منابع سنتیتر مانند وامهای بانکی، تامین مالی دریافت کنند.
منابع مالی مختلفی برای کارآفرینانی که کسب و کار خود را راه اندازی میکنند وجود دارد. دریافت وام کسب و کار کوچک از طریق اداره کسب و کار کوچک (SBA) میتواند به کارآفرینان کمک کند تا با وامهای مقرون به صرفه، کسب و کار خود را شروع کنند. SBA به اتصال مشاغل به ارائه دهندگان وام کمک میکند. اگر کارآفرینان بخواهند بخشی از سهام خود را در کسب و کار خود رها کنند، ممکن است در قالب سرمایهگذاران فرشته و سرمایهگذاران خطرپذیر، تأمین مالی پیدا کنند. این نوع سرمایه گذاران علاوه بر صرف سرمایه، راهنمایی، راهنمایی و ارتباطات را نیز ارائه میدهند. تامین مالی جمعی همچنین به روشی محبوب برای کارآفرینان برای افزایش سرمایه، به ویژه از طریق Kickstarter تبدیل شده است. یک کارآفرین صفحهای را برای محصول خود ایجاد میکند و یک هدف پولی برای رسیدن به آن ایجاد میکند، در حالی که به کسانی که اهدا میکنند قول میدهد، مانند محصولات یا تجربیات.
تامین مالی
کارآفرینی
Bootstrapping به ایجاد یک شرکت تنها از پس انداز شما به عنوان یک کارآفرین و همچنین از فروش اولیه کسب و کار شما اشاره دارد. این فرآیند دشواری است زیرا تمام ریسک مالی بر دوش کارآفرین گذاشته میشود و جای کمیبرای خطا وجود دارد. اگر کسب و کار شکست بخورد، کارآفرین نیز ممکن است تمام پس انداز زندگی خود را از دست بدهد. مزیت بوت استرپینگ این است که یک کارآفرین میتواند کسب و کار را با چشم انداز خود و بدون دخالت خارجی یا سرمایه گذارانی که خواستار سود سریع هستند، اداره کند. همانطور که گفته شد، گاهی اوقات داشتن کمک خارجی میتواند به یک تجارت کمک کند تا اینکه به آن آسیب برساند. بسیاری از شرکتها با استراتژی بوت استرپینگ موفق شده اند، اما این مسیر دشواری است.
یک کسب و کار کوچک و
کارآفرینیاشتراکات زیادی دارند اما متفاوت هستند. یک کسب و کار کوچک یک شرکت است، معمولاً یک شرکت انفرادی یا مشارکتی، که یک تجارت متوسط یا بزرگ نیست، به صورت محلی فعالیت میکند و به منابع یا سرمایه زیادی دسترسی ندارد. کارآفرینی به فردی اطلاق میشود که ایدهای دارد و قصد دارد آن ایده را اجرا کند، معمولاً برای ایجاد اختلال در بازار فعلی با یک محصول یا خدمات جدید. کارآفرینی معمولاً به عنوان یک کسب و کار کوچک شروع میشود، اما چشم انداز بلندمدت بسیار بیشتر است، به دنبال سود بالا و گرفتن سهم بازار با یک ایده جدید نوآورانه است. چگونه کارآفرینان کسب درآمد میکنند کارآفرینان مانند هر تجارت دیگری پول در میآورند: آنها به دنبال تولید درآمدی بیشتر از هزینهها هستند. افزایش درآمد هدف است و میتوان از طریق بازاریابی، تبلیغات شفاهی و شبکه به آن دست یافت. پایین نگه داشتن هزینهها نیز بسیار مهم است زیرا منجر به حاشیه سود بالاتر میشود. این را میتوان از طریق عملیات کارآمد و در نهایت صرفه جویی در مقیاس به دست آورد.
مالیاتهایی که به عنوان یک کارآفرین پرداخت میکنید به نحوه راه اندازی کسب و کارتان از نظر ساختار بستگی دارد. مالکیت انحصاری: کسبوکاری که به این روش راهاندازی میشود، توسعه فردی است. درآمد و هزینههای تجاری در جدول C در اظهارنامه مالیاتی شخصی شما ثبت میشود و بر اساس نرخ مالیات فردی شما مشمول مالیات میشوید. مشارکت: برای اهداف مالیاتی، شرکت تضامنی مانند یک شرکت انفرادی عمل میکند، تنها تفاوت این است که درآمد و هزینهها بین شرکا تقسیم میشود. مزایای زیادی وجود دارد که کارآفرینان میتوانند از طریق مالیات به دست آورند، مانند کسر دفتر خانه و خدمات آب و برق، مسافت پیموده شده برای سفر کاری، تبلیغات و هزینههای سفر. C-Corporation: C-corporation یک شخص حقوقی مجزا است و دارای مالیات جداگانهای است که از کارآفرین در IRS ثبت شده است. درآمد کسب و کار به جای نرخ مالیات بر درآمد شخصی، بر اساس نرخ مالیات شرکتی مشمول مالیات خواهد بود شرکت با مسئولیت محدود (LLC) یا S-Corporation: این دو گزینه مانند شرکت C اما معمولاً با مبالغ پایینتری مشمول مالیات میشوند.
داستانهای موفقیت
کارآفرینیچه چیز مشترک دیگری دارند؟ آنها همیشه شامل افراد سخت کوش میشوند که در چیزهایی که به طور طبیعی به آنها علاقه دارند شیرجه میزنند. با اعتبار دادن به این ضرب المثل، «راهی برای دریافت حقوق برای شغلی که به صورت رایگان انجام میدهید، بیابید»، میتوان گفت که شور و شوق مهمترین مؤلفهای است که صاحبان کسبوکارهای نوپا باید داشته باشند، و هر مزیتی به آن کمک میکند. در حالی که چشم انداز تبدیل شدن به رئیس خود و کسب ثروت برای رویاپردازان کارآفرین جذاب است، اما جنبه منفی احتمالی آویزان کردن زونا بسیار زیاد است. درآمد تضمین نشده است، مزایای حمایتی کارفرما از بین میرود، و زمانی که کسبوکارتان ضرر میکند، داراییهای شخصی شما ضربه میزند. نه فقط نتیجه یک شرکت اما پایبندی به چند اصل آزموده شده و واقعی میتواند تا حد زیادی در انتشار ریسک کمک کند. موارد زیر چند ویژگی لازم برای یک کارآفرین موفق است.
هنگام شروع کار، ضروری است که هر زمان که ممکن است شخصاً فروش و سایر تعاملات با مشتری را مدیریت کنید. تماس مستقیم با مشتری روشن ترین راه برای دریافت بازخورد صادقانه در مورد آنچه بازار هدف دوست دارد و آنچه میتوانید بهتر انجام دهید است. اگر همیشه عملی نیست که تنها رابط مشتری باشید، کارآفرینان باید کارکنان را آموزش دهند تا نظرات مشتریان را به طور طبیعی دعوت کنند. این نه تنها باعث میشود مشتریان احساس قدرت کنند، بلکه مشتریان شادتر احتمالاً کسبوکار را به دیگران توصیه میکنند. پاسخگویی شخصی به تلفن یکی از مهمترین مزیتهای رقابتی کارآفرینان خانگی نسبت به رقبای بزرگتر خود است. در زمان واکنش شدید فناوری پیشرفته، که مشتریان از پاسخهای خودکار و منوهای لحن لمسی ناامید شدهاند، شنیدن صدای انسان یکی از راههای مطمئن برای جذب مشتریان جدید و ایجاد احساس قدردانی برای مشتریان فعلی است. یک واقعیت مهم، با توجه به اینکه حدود 80٪ از کل تجارت از مشتریان تکراری ایجاد میشود. به طور متناقض، در حالی که مشتریان برای دسترسی تلفنی با لمس بالا ارزش قائل هستند، آنها همچنین انتظار یک وب سایت بسیار شیک را دارند. حتی اگر کسب و کار شما در یک صنعت با فناوری پیشرفته نیست، کارآفرینان همچنان باید از فناوری اینترنت برای انتقال پیام خود استفاده کنند. یک کسب و کار مبتنی بر گاراژ استارتاپ میتواند وب سایتی برتر نسبت به یک شرکت 100 میلیون دلاری داشته باشد. فقط مطمئن شوید که یک انسان زنده در سمت دیگر شماره تلفن ذکر شده است.
ویژگی کارآفرینان
تعداد کمیاز صاحبان کسب و کار موفق فرمولهای عالی را مستقیماً از دروازه پیدا میکنند. برعکس: ایدهها باید در طول زمان شکل بگیرند. چه تغییر در طراحی محصول و چه تغییر اقلام غذایی در منو، یافتن نقطه شیرین عالی نیاز به آزمون و خطا دارد.هاوارد شولتز، رئیس و مدیر عامل سابق استارباکس در ابتدا فکر میکرد که پخش موسیقی اپرای ایتالیایی از طریق بلندگوهای فروشگاه، تجربه قهوه خانه ایتالیایی را که او سعی در تکرار آن داشت، برجسته میکند. اما مشتریان چیزها را متفاوت میدیدند و به نظر نمیرسید که آریا را با اسپرسوهای خود دوست داشته باشند. در نتیجه، شولتز اپرا را رها کرد و به جای آن صندلیهای راحت معرفی کرد.
از طریق قلب هر کسب و کار جدید موفق، یک سرمایه گذاری، رگ حیات جریان نقدی ثابت را میزند، که برای خرید موجودی، پرداخت اجاره، نگهداری تجهیزات و ارتقای کسب و کار ضروری است. کلید ماندن در سیاهی حسابداری دقیق درآمد در مقابل هزینهها است. و از آنجایی که اکثر مشاغل جدید در سال اول سودی به دست نمیآورند، با کنار گذاشتن پول برای این احتمال، کارآفرینان میتوانند به کاهش خطر کمبود بودجه کمک کنند. در رابطه با این موضوع، ضروری است که هزینههای شخصی و تجاری را از هم جدا نگه دارید، و هرگز برای پوشش هزینههای زندگی روزانه در سرمایههای تجاری فرو نروید. البته، پرداخت حقوق واقعی به خود مهم است که به شما امکان میدهد موارد ضروری را پوشش دهید، اما نه خیلی بیشتر. به ویژه جایی که سرمایه گذاران درگیر هستند. البته، چنین فداکاریهایی میتواند روابط را با عزیزانی که ممکن است نیاز به تطبیق با استانداردهای پایینتر زندگی و تحمل نگرانی در مورد به خطر انداختن داراییهای خانواده داشته باشند، تیره کند. به همین دلیل، کارآفرینان باید زودتر از موعد با این مسائل ارتباط برقرار کنند و مطمئن شوند که عزیزان قابل توجهی از نظر معنوی در این زمینه هستند.
راه اندازی کسب و کار خود بسیار دشوار است، به خصوص شروع کار از ابتدا. نیاز به زمان، فداکاری و شکست زیادی دارد. یک کارآفرین موفق باید در برابر همه مشکلات در مسیر پیش رو انعطاف پذیر باشد. هر زمان که با شکست یا رد مواجه میشوند، باید به پیشروی ادامه دهند. شروع کسب و کار شما یک فرآیند یادگیری است و هر فرآیند یادگیری با منحنی یادگیری همراه است که میتواند خسته کننده باشد، به خصوص زمانی که پول در خط است. اگر میخواهید موفق شوید، مهم است که هرگز در شرایط سخت تسلیم نشوید.
مشابه تاب آوری، یک کارآفرین موفق باید متمرکز بماند و سر و صدا و شک و تردیدهای ناشی از راه اندازی یک کسب و کار را از بین ببرد. منحرف شدن، باور نکردن به غرایز و ایدههای خود، و از دست دادن چشم از هدف نهایی، نسخهای برای شکست است. یک کارآفرین موفق همیشه باید به خاطر داشته باشد که چرا کسب و کار خود را راه اندازی کرده است و همچنان در مسیر موفقیت خود باقی بماند.
دانستن نحوه مدیریت پول و درک صورتهای مالی برای هر کسی که کسب و کار خود را اداره میکند بسیار مهم است. دانستن درآمدها، هزینههای خود و نحوه افزایش یا کاهش آنها به ترتیب مهم است. اطمینان از اینکه از طریق پول نقد نسوزانید به شما امکان میدهد تجارت را زنده نگه دارید. اجرای یک استراتژی کسب و کار صحیح، شناخت بازار هدف، رقبا، نقاط قوت و ضعف، به شما این امکان را میدهد که روی چشم انداز دشوار اداره کسب و کار خود مانور دهید.
ارتباط موفق تقریباً در هر جنبهای از زندگی مهم است، صرف نظر از اینکه چه کاری انجام میدهید. همچنین در راه اندازی یک کسب و کار از اهمیت بالایی برخوردار است. از انتقال ایدهها و استراتژیهایتان به سرمایهگذاران بالقوه گرفته تا به اشتراک گذاشتن طرح کسبوکارتان با کارمندانتان تا مذاکره با تأمینکنندگان، همگی نیازمند ارتباط موفق هستند.
همه کارآفرینان یکسان نیستند و همه اهداف یکسانی ندارند. در اینجا چند نوع کارآفرین آورده شده است:
سازندگان به دنبال ایجاد مشاغل مقیاس پذیر در یک بازه زمانی کوتاه هستند. سازندگان معمولاً در دو تا چهار سال اول 5 میلیون دلار درآمد دارند و تا 100 میلیون دلار یا بیشتر به درآمد خود ادامه میدهند. این افراد با استخدام بهترین استعدادها و جستجوی بهترین سرمایه گذاران به دنبال ایجاد زیرساخت قوی هستند. آنها دارای شخصیتهای خلقی هستند که برای رشد سریع آنها مناسب است اما میتواند روابط شخصی و تجاری را دشوار کند.
کارآفرینان فرصتطلب، افرادی خوشبین هستند که میتوانند فرصتهای مالی را انتخاب کنند، در زمان مناسب وارد شوند، در طول زمان رشد خود را حفظ کنند و زمانی که یک کسبوکار به اوج خود میرسد، خارج میشوند. این نوع از کارآفرینان به سود و ثروتی که خواهند ساخت توجه دارند، بنابراین جذب ایدههایی میشوند که در آن میتوانند درآمد باقیمانده یا تجدید ایجاد کنند. از آنجا که آنها به دنبال یافتن فرصتهای به موقع هستند، کارآفرینان فرصت طلب میتوانند تکانشی باشند. مبتکر نوآوران آن دسته از افراد کمیاب هستند که ایده یا محصولی عالی ارائه میدهند که هیچ کس قبلاً به آن فکر نکرده است. به توماس ادیسون، استیو جابز و مارک زاکربرگ فکر کنید. این افراد روی چیزی که دوست داشتند کار کردند و از این طریق فرصتهای تجاری پیدا کردند. نوآوران به جای تمرکز بر پول، بیشتر به تأثیر محصولات و خدماتشان بر جامعه اهمیت میدهند. این افراد در اداره یک کسب و کار بهترین نیستند زیرا افرادی ایده پرداز هستند، بنابراین اغلب عملیات روزانه را به افرادی که در این زمینه توانمندتر هستند واگذار میکنند. متخصص این افراد تحلیل گر و ریسک گریز هستند. آنها دارای یک مجموعه مهارت قوی در زمینه خاصی هستند که از طریق آموزش یا کارآموزی به دست آمده است. یک کارآفرین متخصص کسبوکار خود را از طریق شبکهسازی و ارجاعها ایجاد میکند و در نتیجه رشد کندتری نسبت به یک کارآفرین سازنده دارد.
کارآفرینیکسب و کارهای کوچک ایده افتتاح یک کسب و کار بدون تبدیل آن به یک شرکت بزرگ یا باز کردن زنجیرههای زیادی است. یک رستوران تک مکان، یک فروشگاه مواد غذایی، یا یک مغازه خرده فروشی برای فروش کالاهای دست ساز شما، همگی نمونهای از کارآفرینی در کسب و کارهای کوچک هستند. این افراد معمولاً پول خود را سرمایهگذاری میکنند و اگر کسبوکارشان به سودی برسد، موفق میشوند، که از آن زندگی میکنند. آنها سرمایه گذار خارجی ندارند و تنها در صورتی وام میگیرند که به ادامه کسب و کار کمک کند.
راه اندازی کسب و کار جدید
اینها شرکتهایی هستند که با یک ایده منحصر به فرد شروع میکنند. سیلیکون ولی فکر کنید امیدها به نوآوری با یک محصول یا خدمات منحصر به فرد و ادامه رشد شرکت، به طور مداوم با گذشت زمان افزایش مییابد. این نوع شرکتها اغلب برای رشد ایده خود و دستیابی به بازارهای متعدد به سرمایه گذاران و مقادیر زیادی سرمایه نیاز دارند.
شرکت بزرگ یک بخش تجاری جدید است که در یک شرکت موجود ایجاد شده است. شرکت موجود ممکن است در موقعیت مناسبی برای انشعاب در بخشهای دیگر قرار داشته باشد یا ممکن است موقعیت خوبی برای مشارکت در فناوری جدید داشته باشد. مدیران عامل این شرکتها یا بازار جدیدی را برای شرکت پیشبینی میکنند یا افراد درون شرکت ایدههایی را تولید میکنند که برای شروع فرآیند به مدیریت ارشد میآورند.
هدف
کارآفرینیاجتماعی ایجاد منفعت برای جامعه و نوع بشر است. آنها بر کمک به جوامع یا محیط زیست از طریق محصولات و خدمات خود تمرکز میکنند. آنها توسط سود هدایت نمیشوند، بلکه بیشتر با کمک به دنیای اطراف خود هدایت میشوند.
در زبان اقتصاددان، یک کارآفرین به عنوان عامل هماهنگ کننده در اقتصاد سرمایه داری عمل میکند. این هماهنگی به شکل منابعی است که به سمت فرصتهای سود بالقوه جدید هدایت میشوند. کارآفرین منابع مختلف، اعم از محسوس و نامشهود را به حرکت در میآورد و تشکیل سرمایه را ارتقا میدهد. در بازاری پر از عدم قطعیت، این کارآفرین است که در واقع میتواند به رفع عدم قطعیت کمک کند، زیرا آنها قضاوت میکنند یا ریسک را به عهده میگیرند. تا جایی که سرمایه داری یک سیستم سود و زیان پویا است، کارآفرینان به کشف کارآمد میپردازند و دانش را به طور مداوم آشکار میکنند. شرکتهای تاسیس شده با افزایش رقابت و چالشهای کارآفرینان روبرو هستند که اغلب آنها را به سمت تلاشهای تحقیق و توسعه نیز سوق میدهد. در شرایط فنی اقتصادی، کارآفرین مسیر تعادل در حالت پایدار را مختل میکند.
پرورش
کارآفرینیمیتواند از چندین جهت بر اقتصاد و جامعه تأثیر مثبت بگذارد. برای شروع، کارآفرینان کسب و کارهای جدیدی ایجاد میکنند. آنها کالاها و خدمات را اختراع میکنند و در نتیجه اشتغال ایجاد میکنند و اغلب یک اثر موج دار ایجاد میکنند و در نتیجه توسعه هر چه بیشتر میشود. به عنوان مثال، پس از شروع چند شرکت فناوری اطلاعات در هند در دهه 1990، مشاغل در صنایع مرتبط مانند عملیات مرکز تماس و ارائه دهندگان سخت افزار نیز شروع به توسعه کردند و خدمات و محصولات پشتیبانی را ارائه کردند. کارآفرینان به درآمد ناخالص ملی اضافه میکنند. کسب و کارهای موجود ممکن است محدود به بازارهای خود باقی بمانند و در نهایت به سقف درآمدی خود برسند. اما محصولات یا فناوریهای جدید بازارهای جدید و ثروت جدیدی ایجاد میکنند. و افزایش اشتغال و درآمد بیشتر به پایه مالیاتی کشور کمک میکند و امکان هزینههای بیشتر دولت را برای پروژههای عمومیفراهم میکند. کارآفرینان تغییرات اجتماعی را ایجاد میکنند. آنها با اختراعات منحصر به فردی که وابستگی به روشها و سیستمهای موجود را کاهش میدهد، سنت شکنی میکنند و گاهی اوقات آنها را منسوخ میکند. برای مثال، گوشیهای هوشمند و اپلیکیشنهای آنها، کار و بازی را در سراسر جهان متحول کردهاند. کارآفرینان در پروژههای اجتماعی سرمایه گذاری میکنند و به موسسات خیریه و سایر سازمانهای غیرانتفاعی کمک میکنند و از اهدافی فراتر از اهداف خود حمایت میکنند. به عنوان مثال، بیل گیتس از ثروت قابل توجه خود برای آموزش و ابتکارات بهداشت عمومیاستفاده کرده است.
تحقیقاتی وجود دارد که نشان میدهد سطوح بالای خوداشتغالی میتواند توسعه اقتصادی را متوقف کند: اگر
کارآفرینیبه درستی تنظیم نشود، میتواند منجر به اعمال ناعادلانه بازار و فساد شود و تعداد زیاد کارآفرینان میتوانند نابرابری درآمدی را در جامعه ایجاد کنند. با این حال، به طور کلی، کارآفرینی یک محرک حیاتی برای نوآوری و رشد اقتصادی است. بنابراین، تقویت کارآفرینی بخش مهمیاز استراتژیهای رشد اقتصادی بسیاری از دولتهای محلی و ملی در سراسر جهان است. برای این منظور، دولتها معمولاً به توسعه اکوسیستمهای کارآفرینی کمک میکنند، که ممکن است شامل خود کارآفرینان، برنامههای کمکی تحت حمایت دولت و سرمایهگذاران خطرپذیر باشد. آنها همچنین ممکن است شامل سازمانهای غیر دولتی مانند انجمنهای کارآفرینان، مراکز رشد کسب و کار و برنامههای آموزشی باشند. به عنوان مثال، دره سیلیکون کالیفرنیا اغلب به عنوان نمونهای از یک اکوسیستم کارآفرینی با عملکرد خوب ذکر میشود. این منطقه دارای یک پایگاه سرمایه گذاری خطرپذیر به خوبی توسعه یافته، یک مجموعه بزرگ از استعدادهای تحصیلکرده، به ویژه در زمینههای فنی، و طیف گستردهای از برنامههای دولتی و غیردولتی است که سرمایه گذاریهای جدید را تقویت میکند و اطلاعات و حمایت از کارآفرینان را فراهم میکند.
گروه چاپ و تبلیغات طرح و نقش (هنر مدرن)با بیش از 20 سال سابقه در زمینه
چاپو
تبلیغات، با تکیه بر افراد متخصص و ماشین آلات مدرن و با ارائه سرویسهای جامع
تبلیغاتو
چاپقادر است ایدهها وخواستههای تجاری شما را به صورتی عملیاتی پیاده سازی نماید. باعث افتخار ما خواهد بود تا بتوانیم
مجری و مشاوردر زمینه رشد و پیشرفت تجاری شما باشیم. جهت مشاوره با کارشناسان ما لطفا
تماسحاصل فرمایید.
این مقاله زیر مجموعه خدمات
چاپ
میباشد.
کلمات کلیدی: گروه چاپ و تبلیغات طرح و نقش،اصول و فنون مذاکره،
کارآفرینی، کسب و کار جدید.
فهرست مقالات